Saturday, December 9, 2006

یک سوال از دوست

تقدیم به آنکه خودش می داند کیست بدان امید که بپسندد

وقتی مرا با خویش تنها می گذاری
دنیایی از غم در دلم جا می گذاری
ای نحوی طوفان ندیده ای دل من
آهسته اینک پا به دریا می گذاری
در خاک من گرد دو عالم موج دارد
هر جا تویی بر چشم من پا می گذاری
امروز یا فردا بگو تا کی دلم را
در حسرت امروز و فردا می گذاری
آه ای پسر من با تو تو با من چه زیبا
من را به خود خود را به من وا می گذاری
شیدای چشمان تو آیا می پسندی
مشتاق آغوش تو آیا می گذاری
یک شب میان بازوان آهنینت
آیا مرا تنهای تنها می گذاری
جمعه نوزدهم آبان 1385

No comments: